' افزایش تعداد خانواده‌های تک‌فرزند: تک‌بودن در مهاجرت چگونه است؟ | پرنیان
موضوع ماه — 20 ژانویه 2014

پونه وزیری/ برگردان: نادیا غیوری

جمعیت بشر طی قرن بیستم رشد فوق‌العاده‌ای داشته و بر اساس بررسی‌های تخمینی سازمان ملل در این مدت تعداد ساکنان زمین از ۱٫۶ میلیارد به ۷٫۱ میلیارد نفر رسیده است. در سایه این رشد عظیم و مداوم،‌ چندان هم عجیب نیست که ببینیم سنت‌ها و رفتار انسان‌ها هم دستخوش تغییر شده باشد. جمعیت بیشتر مساوی است با رقابت بیشتر برای امکانات زیستی از جمله شغل و نیز هزینه‌های بالاتر زیرا جمعیت زیاد یعنی تمام شدن سریع‌تر منابع موجود و بالا رفتن ارزش آنها. یکی از پدیده‌هایی که ظاهرا به تازگی در ایران بیشتر دیده می‌شود و علت آن هم تحت فشار بودن جمعیت برای دستیابی به منابع کافی است، رشد روزافزون خانواده‌های تک‌فرزند است. یکی از اجزاء لاینفک فرهنگ ایرانی ازدواج کردن و تشکیل خانواده است. خانواده نیز به طور سنتی متشکل از چندین فرزند است. به همین دلیل هم هست که معمولا بچه‌ها خاله،‌ عمه، دایی و عموهای زیادی دارند و آنها هم فرزندانی دارند که همین امر ارتباط‌های خانوادگی در ایران را نسبتا قوی می‌کند. همزمان با تغییرات مداوم و پیوسته‌ای که سال‌های متمادی است دولت‌ها و اقتصاد ایران دچار آن بوده‌اند، خانواده‌های بیشتری هم به این سمت رفته‌اند که فقط یک فرزند داشته باشند و بیشتر وقت و سرمایه خود را صرف پرورش همان یک فرزند کنند. دیدن خانواده‌های تک‌فرزند که زمانی پدیده‌ای نادر محسوب می‌شد، اکنون دیگر کاملا عادی شده و این سوال را به ذهن متبادر می‌کند که این موضوع می‌تواند در آینده چه تاثیری بر خانواده‌ها و سنت‌های ایرانی داشته باشد.

خود من به عنوان تنها فرزند خانواده‌ام، همیشه از دیدن خانواده‌های پرجمعیت‌ دچار حسرت و هراس می‌شدم و آرزو می‌کردم که ای کاش من هم خواهر و برادری داشتم که می‌توانستم با آنها بازی کنم و به هنگام لزوم از آنها کمک بگیرم. من هیچ‌وقت والدینم را برای این موضوع سرزنش نکردم چون می‌دانستم که آنها نمی‌توانسته‌اند خواهر یا برادری برای من بیاورند و همیشه می‌دانستم که آنها هم از ابتدا آرزوی یک خانواده بزرگ‌تر را در سر داشته‌اند. تنها فرزند یک خانواده بودن معایب و محاسن خود را دارد. خیلی از افراد در تک‌فرزندی تنها به لوس شدن آن بچه فکر می‌کنند و این‌که توجه تمام و کمال والدین به این بچه‌ها است. متاسفانه آنچه آنها نمی‌بینند تاثیری است که این توجه می‌تواند روی آن فرزند داشته باشد به ویژه اگر در آن خانواده تاکید زیادی در مورد موفقیت بدون چون و چرای فرزند هم در میان باشد. البته تک‌فرزندانی هم هستند که در خانواده هرچه خواسته‌اند برایشان فراهم شده و در نتیجه لوس هم شده‌اند اما کسان دیگری هم هستند که در زندگی با چالش‌هایی هم مواجه بوده‌اند که غالبا هم ناشی از تصمیم والدین برای مهاجرت بوده است. مهاجرت همیشه مستلزم این است که خانواده همه چیز را دوباره از نو آغاز کند و این «آغاز دوباره» در برخی موارد باعث می‌شود که والدین از نظر مالی در شرایطی نباشند که بتوانند تک‌فرزند خود را لوس کنند. در حقیقت خیلی از خانواده‌های تک‌فرزند مهاجر برای فراهم کردن زندگی بهتر برای فرزندشان به کشور جدید مهاجرت کرده‌اند و به همین دلیل هم در ازای این فداکاری توقع بسیار زیادی از وی دارند. زندگی در یک کشور آزاد با امکانات و منابع متعدد به معنای این است که والدین همه چیز، از جمله نمرات درسی پایین فرزندشان را به دلیل تنبلی وی می‌دانند و هرگز فکر نمی‌کنند که شاید فرزندشان به‌رغم تلاشی که کرده، در یک حوزه خاص از توانایی لازم و کافی برخوردار نیست. حوزه‌هایی مثل ریاضیات و علوم از جمله مواردی هستند که والدین تک‌فرزند از فرزندان خود انتظار دارند که در آنها قوی باشند تا بتوانند در آینده در موقعیت‌های پزشکی، حقوق یا بیزینس موفق شوند. داشتن یک فرزند معمولا به این معناست که والدین اغلب وقت و سرمایه خود را صرف آن یک فرزند می‌کنند و همین موضوع هم فشار زیادی را بر وی وارد می‌کند چون او هم در مقابل می‌خواهد تا آنجا که ممکن است والدینش را خوشحال کند. هیچ بچه‌ای دوست ندارد که باعث ناامیدی و ناراحتی پدر و مادرش باشد و فرزندان خانواده‌های مهاجر هم اغلب می‌دانند که پدر و مادرشان برای رساندن آنها به این جایگاه و موقعیت چه مشکلاتی را به جان خریده‌اند. مشکل تک‌فرزند بودن این است که اگر این فرزند به هر دلیل موجب ناراحتی پدر و مادر خود شود،‌ کسی را هم ندارد که در تحمل این بار سنگین با او همراه شود.

تک‌فرزند ‌بودن به‌خصوص وقتی که تازه مهاجرت کرده باشید، زبان ندانید و دوستی هم نداشته باشید یعنی یک‌دنیا تنهایی. گرچه بعضی از تک‌فرزندها خوشحالند ‌که هیچ‌وقت مجبور نیستند در استفاده از هیچ چیز از جمله اتاق و اسباب‌بازی‌هایشان با کسی مشارکت کنند اما من هیچ‌وقت نتوانسته‌ام به این موضوع به عنوان یک فایده نگاه کنم. مشارکت کردن چیزی است که همه بچه‌ها باید یاد بگیرند، چه در خانه و چه در سال‌های مدرسه. پس این‌که یاد بگیریم با خواهر یا برادر خود مشارکت کنیم بخشی از زندگی و تاکیدی بر این موضوع مهم است. بعدها وقتی بچه‌ها بزرگ‌تر می‌شوند، کار گروهی هم یکی دیگر از مهارت‌های مهمی است که از طرف جامعه ارزشمند شناخته می‌شود و باز هم اینجا داشتن خواهر و برادر و یا یک خانواده بزرگ می‌تواند به تمرین این موضوع کمک کند. علاوه بر این‌ها خواهر و برادرها می‌توانند از هم حمایت کنند و طی مراحل رشد کمک یکدیگر باشند. معمولا والدین مهاجر با سیستم‌های آموزشی خارجی و غربی آشنا نیستند اما خواهر و برادرها می‌توانند در مواقع لزوم به خواهر و برادر کوچک‌تر خود در این زمینه کمک کنند.

گاهی از خود می‌پرسم که خانواده‌های ایرانی در آینده چه شکلی خواهند داشت، به‌ویژه خانواده‌هایی که هر دوی والدین هم در آنها تک‌فرزند هستند. در این حالت فرزندان آنها هیچ عمه، خاله، دایی و عموی نسبی نخواهند داشت و به همین ترتیب از بزرگی فامیل‌ها هم کاسته خواهد شد. پس تنها یک فرزند بودن نه فقط بر خود خانواده که حتی بر نوه‌های آن خانواده هم تاثیر به‌سزایی خواهد داشت. در مجموع فکر می‌کنم خیلی مهم است که به عمق این تاثیرات توجه کافی داشته باشیم. همیشه این‌طور به نظر می‌رسد که باید زمان و شرایط برای داشتن بچه‌های بیشتر فراهم باشد. مثلا وقتی که پس‌انداز بیشتری داشته باشیم، کار بهتری داشته باشیم یا حتی خانه‌امان بزرگ‌تر باشد اما هر کس تا یک زمانی برای تشکیل خانواده و داشتن فرزند وقت دارد. مزایا و فواید داشتن یک خانواده پرجمعیت خیلی زیاد است؛ پس چرا فرزندتان را از داشتن یک خواهر یا برادر محروم می‌کنید؟

به اشتراک بگذارید

درباره نویسنده

(0) دیدگاه خوانندگان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

 

مهاجرت به کانادا | مهاجرت به آمریکا | گرین کارت آمریکا | مهاجرت از طریق سرمایه گذاری | مهاجرت نیروی کار | اقامت کانادا | اقامت آمریکا | دانمارک | مهاجرت به دانمارک | تحصیل در کانادا | تحصیل در آمریکا | نرخ ارز | مهاجرت به کانادا | ماهنامه پرنیان