' جنگ‌های جهانی و مهاجرپذیری کانادایی | پرنیان
مهاجرت — 10 آوریل 2012

بررسی تاثیر بحران‌های اقتصادی در فاصله بین دو جنگ و شکل‌گیری قطب‌های قومیتی در شهرها

دکتر وحیدالدین نمازی

در بخش نخست این بررسی تاریخی به این نکته اشاره شد که هدف سیاستهای مهاجرتی کانادا در اوایل قرن بیستم و پیش از جنگ جهانی اول معطوف به بهره بردن هر چه بیشتر از مهارتهای زراعتی مهاجرین شده بود. برای نیل بدین مقصود، کشاورزان امریکا، شمال انگلستان و اسکاتلند و اروپا برای مهاجرت و استقرار در مناطق پرری یا دشتی غرب کانادا مورد تشویق قرار می‌گیرند. هدف با اهمیت دیگری که مورد توجه دست اندرکاران مهاجرت به کانادا در این دوره قرار می‌گیرد، عدم آمیختگی نژادی ساکنین کشور با افراد برآمده از نژادهای زرد و سیاه می‌باشد. بدیهی است که بطور مقایسه‌ای چنین شرایطی به ضرر افزایش جمعیتی استان کبک منتهی می‌شود. در مقاله پیش رو، سعی بر اینست که ضمن اشاره به شرایط اقتصادی و اجتماعی بین دو جنگ جهانی اول و دوم، با تغییرات رخ داده در سیاستها و گروه‌های وارد شده در طول این مدت آشنا شده و نیز اندکی از نخستین دگرگونی‌های پس از جنگ جهانی دوم را مرور نمائیم.

دوران بین دو جنگ جهانی

جنگ جهانی اول سبب افت شدید مهاجرت به کانادا می‌گردد. با وجود آنکه بحران اقتصادی پیش از شروع جنگ عامل تهدید کشاورزان مهاجر محسوب می‌شود، این گروه از افزایش تقاضای محصولات غذایی در طول دوران جنگ بهره‌مند می‌گردند. بعلاوه، در ظرف این مدت، تغییرات قابل توجهی در حب و بغض‌های نسبت به ملل دیگر اتفاق می‌افتد. برای مثال، از یکطرف دشمنی کانادائی‌ها نسبت به آلمانی‌ها رشد می‌کند در حالیکه ایشان ازجمله گروه‌هایی بودند که در قبل از آن مهاجرتشان بخوبی مورد استقبال قرار می‌گرفت. از طرف دیگر امثال رومانیایی‌ها، اسلواکها، چکها، مجارها، لهستانی‌ها و اوکرانی‌ها نیز دشمنان بیگانه عنوان می‌شوند. در نتیجه، عوامل فوق سبب می‌شوند که محدودیتهای ورودی نسبت به ورود این اقشار افزایش یابند. در همین زمان است که دشمنی بر علیه نروژی‌ها و فنلاندی‌ها سبب مهاجرت ایشان به کانادا می‌شود. قابل توجه اینکه دوران پس از جنگ نیز با فشار بر کانادا جهت خلاصی از این دشمنان بیگانه بمنظور ایجاد اشتغال برای مبارزانی که به کشور باز می‌گردند همراه می‌گردد.

سیاست مهاجرتی

آهستگی رشد اقتصادی در بین سال‌های پس از جنگ جهانی اول، ۱۹۱۸-۱۹۲۲، مانع مهمی برای امریکا ایجاد می‌نماند که این کشور نتواند بسادگی مهاجرین جنوب و شرق اروپا و ژاپن را جذب نماید. با این حال، بازگشت رونق نسبی در اواسط سال‌های ۲۰ سبب کمبود نیروی انسانی در کانادا می‌گردد بویژه که مهاجرین اشتیاق بیشتری برای رفتن به امریکا از خود نشان می‌دهند . در عین حال، در سال ۱۹۲۵ متممی به شرائط محدودکننده قبلی گزینش مهاجرین افزوده می‌شود که مطابق آن کشورهای مبدای ایشان به ترجیحی و غیر ترجیحی تفکیک می‌گردند. نخستین طبقه‌بندی شامل کشورهای شمال و مرکز اروپا شده و دومین گروه کشورهای اتریش، مجارستان، لهستان، رومانی، لیتوانی، بلغارستان، یوگسلاوی و چکسلواکی را در بر می‌گیرد . شرکتهای فعال در ساخت راه‌آهن که مشوق پر از جمعیت نمودن نواحی غرب می‌باشند، نقش موثری در تشویق مهاجرت دومین گروه بعهده می‌گیرند بنحوی‌که موفق می‌شوند مجوز دعوت از شهروندان کشورهائیکه ذیل عنوان غیرترجیحی قرار گرفته‌اند را برای مهاجرت و کار در بخش‌های کشاورزی و خانگی دریافت نمایند. معهذا، مهاجرین جدید با رهاسازی زمین‌های کشاورزی، زندگی در اماکن شهری را در ارجحیت خود قرار می‌دهند. بدین منظور، ایشان بیشتر برای مراکز صنعتی انتاریو، کبک، شهرهای مرکزی کانادا و بریتیش‌کلمبیا که دارای یک شرکت معدنی و یا حتی کاغذسازی می‌باشند، اولویت قائل می‌شوند. در نتیجه، مجموعه‌ای ازاین عوامل سبب افت تولید محصول گندم می‌شود.

گروه‌هائی که وارد می‌شوند

علاوه بر بریتانیائی‌ها و فرانسوی‌ها، اوکراینی‌ها نیز گروهی هستند که در سطح وسیعی در فاصله بین سال‌های ۱۹۲۱- ۱۹۴۱ مهاجرت می‌نمایند بطوریکه رده قرارگیری آنها در بین کشورهای دارای بیشترین تعداد سالیانه ورودی از هشتم به چهارم صعود می‌کند. سطح تحصیلات تعداد قابل توجهی از ایشان حداقل در حد دیپلم متوسطه می‌باشد. این مهاجرین، با وجود شروع کارشان در حرفه کشاورزی که بگونه‌ای از آن بعنوان اشتغال موقت برای دوره انتقالی در وطن جدید استفاده می‌کنند، بسرعت به زندگی شهری بازگشت می‌کنند . در ارتباط با گروه‌های لهستانی، مهاجرت اقشار متخصص این کشورمورد عدم تشویق همزمان مسئولین کانادائی و لهستانی واقع می‌شود. در عین حال، اقشار دیگر از این کشور که بعنوان زارع یا کارگر کشاورزی مشغول به کار بوده و شانس زیادی برای مهاجرت به امریکا ندارند، رو به جانب کانادا می‌نمایند. قابل توجه است که این مهاجرین علاوه بر برخورداری از تجربه‌ای قابل ملاحظه، کمتر از سایر گروه‌ها بیسوادند که آنهم بواسطه آموزش اجباری در وطن اصلی‌شان می‌باشد . همچنین، به این گروه‌ها باید مهاجرین مجارستانی را نیز اضافه نمود که از جمله گروه‌هائی هستند که تعدادشان در فاصله بین سال‌های ۱۹۲۱-۱۹۳۱ افزایش یافته و عمدتا در مراکز شهری مستقر می‌گردند.

در خصوص گروه‌های وارد شده به کشور، قابل اشاره اینکه سرشماری نفوس انجام شده درسال ۱۹۲۱ از حضور یکصد هزارنفر با منشا روسی خبر می‌دهد. این رقم نشان می‌دهد که تعداد این گروه در فاصله بین سال‌های ۱۹۱۱ و۱۹۳۱ شدیدا افزایش یافته است. در حالیکه نمی‌توان منکر عزیمت عده‌ای از ایشان به دلیل انقلاب روسیه شد، این احتمال را هم می‌توان در نظر گرفت که ترس از دشمنی ناشی از جنگ بر علیه آلمانی‌ها عاملی شده باشد که بعضی از آلمانی‌زبانان ساکن روسیه نیز مبدا قومی خویش را پنهان و خود را بعنوان اتباع روسیه معرفی نموده باشند . به همین ترتیب، بحران اقتصادی سبب مهاجرت اهالی اسکاندیناوی و بویژه فنلاندی‌ها نیز می‌گردد. همچنین، با وجود محدودیتها در کانادا و عدم تشویق به مهاجرت از طرف دولت فاشیست ایتالیا، مونترال و تورنتو به دو شهر اصلی محل تمرکز مهاجرین از این کشورتبدیل می‌شوند. بعلاوه، در حالیکه تبعیض بر علیه مهاجرت آسیایی‌ها و مشخصا ژاپنی‌ها و سیاهان ادامه می‌یابد، در طول دوران بین دو جنگ تعداد ۲۰۲۰۰ نفر از یهودیان نیز در کانادا مستقر می‌گردند . بدین ترتیب، در مجموع از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۰ به استثنای سال‌های ۱۹۲۱،۱۹۲۲ و ۱۹۲۵ بطور سالیانه بیشتر از یکصد هزار نفر به کانادا مهاجرت می‌نمایند.

قابل توجه اینکه عواملی نظیر سقوط بازار بورس نیویورک در پائیز ۱۹۲۹ و بحران اقتصادی ناشی از آن در طول سال‌های ۱۹۳۰، مقامات کانادایی را متقاعد به قطع جریان مهاجرین به کانادا می‌نمایند. در واقع، پذیرش مهاجرین محدود می‌شود به اعضای درجه اول خانواده اشخاصی‌ که قبلا در کانادا مستقر گردیده و کشاورزانی که بتوانند بلادرنگ فعالیت زراعی خویش را آغاز نمایند. بعلاوه، رکود اقتصادی در نواحی پرری و حاشیه‌ای دریا همراه با خشکسالی شدید نواحی پرری سبب شیوع فقر دامنه‌داری می‌گردند. نرخ بیکاری که در سال ۱۹۲۹ تنها ۳% است، درسال ۱۹۳۳ به سطح ۲۶% می‌رسد. همچنین، خشکسالی نواحی غرب سبب می‌شود که اقشاری بسمت شرق عزیمت نموده و بصورت گروه‌های قومیتی کوچک در نواحی شهری متمرکز شوند. با توجه به نکات ذکر شده، تعداد کل مهاجرین وارد شده به کانادا در بین سال‌های ۱۹۴۱ -۱۹۳۱ بسطح ۱۴۹۰۰۰ نفر سقوط می‌نماید در حالیکه در طول دو دهه پیش از آن، این تعداد به سطوح ۱۷۸۲۰۰۰ و۱۱۹۸۰۰۰ نفربالغ می‌گردید. در اینجا باید اضافه نمود که ژاپنی‌ها بزرگترین بازندگان این دوره محسوب می‌شوند بطوریکه در نتیجه ورود ژاپن به جنگ، بخش اعظم دارائی ایشان و منازلشان در بریتیش‌کلمبیا مصادره شده وخودشان نیز در مراکزی توقیف می‌شوند. بعلاوه، کانادا با تمسک به «برنامه دولتی بازگرداندن به میهن»، جمع کثیری از ژاپنی‌ها را از خاکش اخراج می‌نماید .

آغاز سیاستهای جدید مهاجرتی پس از جنگ جهانی دوم

در ماه می ۱۹۴۷، سیاستهای مهاجرتی پس از جنگ در پارلمان کانادا توسط مکنزی کینگ، نخست‌وزیر آن زمان اعلام می‌گردد. این سیاستها اهداف زیر را دنبال میکنند: رشد جمعیت، بهبود سطح زندگی کانادائی‌ها، کمک به توسعه منابع کانادائی، رشد بازار داخلی و نیز کاهش وابستگی به صادرات مواد اولیه. در این راستا، مهاجرت با توجه به ظرفیت جذب تازه‌واردین، بشکلی گزینشی درآمده و دولت مکلف است همه‌ساله تعداد افرادی‌که اقتصاد کشور توان جذبش را داشته باشد، اعلام نماید. نه تنها هدفی که نخست‌وزیر دنبال می‌نماید در جهت تغییر «ترکیب بنیادی جمعیت کانادا» نمی‌باشد، بلکه وی مخالف ورود گسترده مهاجرین از کشورهای شرقی هم می‌باشد. با این وجود، شرایط بین‌المللی پذیرش پناهندگان را اجتناب‌ناپذیر نموده و در همان حال، کانادا باز هم امید دارد پناهندگانی را انتخاب نماید که بتوانند تاثیری مثبت برای اقتصاد کشور داشته باشند. در همین جهت، حتی‌المقدور به رد یهودیان و کسانی‌که از دیدگاهش مظنون به داشتن بعضی از عقاید سیاسی پلید هستند نیز می‌پردازد .

در سال ۱۹۴۷ گروه‌های زیر برای ورود به کانادا دارای صلاحیت می‌باشند:

الف: متولدین انگلستان یا اشخاصیکه به شهروندی انگلستان، ایرلند، نئوفوندلند، نئوزیلند، استرالیا یا اتحادیه افریقای جنوبی در آمده باشند؛

ب: شهروندان امریکا؛

پ: همسر، مادر یا پدر، برادر یا خواهر مجرد، بچه‌های مجرد، نامزد ساکنین قانونی کانادا، برادرزاده یا خواهرزاده یتیم کمتر از۱۶ سال؛

ت: کشاورزانی که بتوانند در کانادا مستقر شوند.

پس از استعفای کینگ از پست نخست‌وزیری در سال ۱۹۴۸، لویی سن‌لوران جانشین وی شده و با تائید اهمیت مهاجرت، در سال ۱۹۵۰ اقدام به تاسیس دپارتمان شهروندی و مهاجرت می‌نماید. از سال ۱۹۴۹، شهروندان فرانسوی به گروه‌های دارای صلاحیت مهاجرت اضافه می‌شوند. مقررات جدید، محدودیتهای مربوط به ورود مهاجرین دارای اصلیت آلمانی و هندبریتانیائی که بعدا به هند و پاکستان تفکیک می‌گردند را لغو می‌کند. در سال ۱۹۵۱، سرانجام کانادا کنوانسیون ژنو مربوط به حق پناهندگی را امضاء می‌نماید. قانون جدید مهاجرت در سال ۱۹۵۲، به وزیر و نمایندگانش، قدرت گزینش، پذیرش و بازگرداندن مهاجرین را اعطا می‌نماید. معیارهای گزینشی بر اساس عواملی نظیر ملیت، ناحیه جغرافیائی شخص داوطلب مهاجرت، رسوم، عادات و شیوه‌های زندگی، سازگاری اقلیمی، بسادگی ظرفیت همسان‌شدن را دارا بودن، و سایر ویژگی‌های مشابه تعیین می‌شوند. بدینگونه، تعداد بسیاری از اهالی بریتانیا در سال ۱۹۵۶ وارد می‌شوند. در واقع، مهاجرت بشکل ابزاری سیاسی در دست دولت قرار می‌گیرد که توسط آن در جهت افزایش محبوبیت خویش عمل نماید. به همین منظور، پروژه‌ای جهت حمل و نقل رایگان تحت عنوان «پل هوائی به کانادا» ایجاد می‌گردد. در نتیجه، تعداد ۲۸۲۱۶۴ مهاجر در سال ۱۹۵۷ به کانادا وارد می‌شوند، عددیکه از ابتدای سال ۱۹۱۴ تا آن زمان بی‌سابقه می‌باشد . با این حال، یک چنین چهره بیش از پیش شهری و صنعتی شده کانادا اکثریت وسیع مهاجرین بعد از جنگ را به سمت شهرها سوق می‌دهد. در این خصوص، تورنتو و مونترال نقش اصلی را در این جذابیت ایفا می‌نمایند.

نتیجه

در دوران بین دو جنگ جهانی، عواملی نظیر خشکسالی، بحران اقتصادی، سخت‌گیری علیه مهاجرین کشورهای باصطلاح دشمن، تفکیک کشورهای فرستنده مهاجر به ترجیحی و غیرترجیحی و ایجاد مانع جهت پذیرش دومین گروه و نیز سوق دادن ایشان بسمت فعالیتهای کشاورزی و کارگری هم نمی‌توانند از روی آوردن ایشان به شهرها جلوگیری نمایند. در نتیجه، استقبال گروه‌های مختلف مهاجر از کوچ بسمت شهرها همراه با سطوح متنوع دانش و تجربه ایشان بتدریج سبب ایجاد قطبهای قومیتی در شهرهای بزرگ می‌شوند. همچنین، پایان جنگ جهانی دوم، ایجاد شرایط نوین بین‌المللی و امضای کنوانسیون ژنو در مورد برسمیت شناختن حقوق پناهندگان دیگر مجالی برای ادامه سیاستهای تبعیضی گذشته نسبت به پذیرش مهاجرین باقی نگذاشته و بتدریج تغییرات اصلاحی آغاز می‌شوند.

 

به اشتراک بگذارید

درباره نویسنده

اعظم حضرتی

(0) دیدگاه خوانندگان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

 

مهاجرت به کانادا | مهاجرت به آمریکا | گرین کارت آمریکا | مهاجرت از طریق سرمایه گذاری | مهاجرت نیروی کار | اقامت کانادا | اقامت آمریکا | دانمارک | مهاجرت به دانمارک | تحصیل در کانادا | تحصیل در آمریکا | نرخ ارز | مهاجرت به کانادا | ماهنامه پرنیان